همايونهمايون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

همایون مامان و بابا

31

سلام عزیز مامان. اون روز بالابر جرثقیلت شکسته بود. می گفتی مامان جون شتسکه !!!!!!!!!!! خدا میدونه اینو چطوری تلفظ کردی کلمه اش که از این راحت تره . بعد به نوزاد کوچولوت ( عروسک نوزاد) میگفتی : نی نی قربونت بشم. طلای مامان ! مامان قربونت بشه. طلا پسر. دو روز تب کردی برای دندونت اما خدارو شکر امروز خوب بودی و رفتی مهد جدیدت . مهد نشاط. اون شبم که تب داشتی مرتب بیدار میشدی و یه کمی گریه میکردی و نق نق  ولی بعدش که بغلت میکردم با هم می گفتیم و می خندیدیم انقدر که طلایی مامان جون. یه ژاکت دارم برات می بافم با تصویر یه کشتی .به نیمه رسیده. شاید تمام که شد عکسشو برات بذارم یکی پارسال برات بافتم  تیغ ماهی . همه ازش تعریف کردن...
17 مهر 1391

30

  سلام عزیزم مامان جون چند وقتی بود سراغ وبت نیومده بودم الان که فرصت شد زود ی اومدم. همایون یه برنامه تلویزیونی برای بچه ها پخش میشه اسمش عمو پورنگ یا هزارو شصت و شونزده است. توش یه پسره بازی میکنه به اسم امیر محمد . شما اون برنامه رو کلا" به اسم امیر محمد می شناسی.یه کارتون توش نشون میده به اسم تاتونکا که  به اون میگی کاپوتا!! کوچولوی مامان . الان که دوسال و سه ماهه هستی ماشین رو روشن و خاموش میکنی. تا هشت تقریبا" میشماری اجزای ماشینو خوب بلدی.میخوام مهدتو عوض کنم یه بچه بی ادب هست که رو همتون تاثیر گذاشته . از پولشم که نمیگذرند ردش کنند بره. نشاط نزدیک خونمونه فکر کنم خوبم هست خیلیا تعریفشو میکنند. همیشه برای عاقبت ...
17 مهر 1391

29

 مامانی جون الهی من قربون بشم کوچولومو. آقایی شده دیگه . شبا دستور میده تلویزیون خاموش کن. لامپا خاموش کن. بیریم بخوابیم؟ بیریم؟ آره؟ طلا آخه دیگه شما دو سالت شده باید بری اتاق خودت. بازم میچسبی به من تا خوابت ببره. عکست تو این قاب قشنگ شده؟ بازم  فرصت بشه برات مینویسم  قربونت. دوست دارم. ...
2 شهريور 1391

25

خوب سلام عکس دومادی ات رو گذاشتم با یه گل .البته خودت گلی پسر عزیز مامان .بعضی مواقع به من میگی : عزیزم عزیز خودتی .قشنگ خودتی. ناناز خودتی.بازم بگم ؟ نزدیک دو سالگیت هست و من دارم فکر میکنم که میتونم در خونه جدیدمون برات تولد بگیرم یا تا اون موقع خونه تکمیل نمیشه . آخه بعد ساختش برا خرید کابینت و ... هم وقت میخوایم.البته یه ماه و سه روز مونده خدا کنه تکمیل بشه. میگی ساعت چیه؟ به جای ساعت چنده. پیشرفت روز به روزت آرزوی من و باباییه.گل مامان و بابا. ...
2 شهريور 1391

27

عزیز مادر همایون جان . دوسالگیت به سرعت برق و باد گذشت و تولدتو با خاله ها و مامانی به مدت یک دقیقه جشن گرفتیم آخه تو جابجایی اسباب و اثاثیه بودیم . طلا جون صاحبخونه که خونشو تخلیه کردیم حسابی حالمونو گرفت حتی پول یه لامپ ریخته رو که تا یه هفته پیشش سالم بود رو از ما گرفت اینجوری نباشی مامان .حتی وقتی مقداری از وسایلمون مونده بود در رو قفل میکرد که دیگه نریم اونجا . چطوری برات بگم که گفتنی نیست رفتار آدمهایی که برای دیگران ارزش قائل نیستند حالا میفهمم که چرا حتی عروسشون به اونا سر نمیزد فامیل که جای خود.اینجوری نباشی مامان جون.شعر شب که میشه رو قشنگ از من گوش میکنی تا چه روزی بشه ماشائ الله بهتر از من بخونی . شاید مهدتو عوض کنم با یه جا...
2 شهريور 1391

28

 سلام عسلی مامانی.  ات توتو توتولی.شعر اتل متله که اینجوری میخونی. عسل مامان به خداحافظم که دیگه میگی خلاسس. صدرا پسرخالتم به پنگوئن میگه پنگودنگ !!!!!! دندون آسیابت داره در میاد خیلی اذیتت میکنه.انشائ الله همیشه سالم باشی عزیزم . امروز تو سایت nanazia.ir یه خونه برات درست کردم.    همایون عزیز زندگی قافیه باران است من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی. دوست دارم بووووس. ...
19 تير 1391