21
سلام طلا. من مامان طلا هستم چون قشنگ من امروز صبح مثل هر روز که میدونه تا بیدار میشم باید تو آشپزخونه اینطرف و اونطرف برم تا همه چی آماده بشه برای صبحونه مون و ناهار همایون . امروزم اومد و خندید قربونش برم. البته این عکس مربوط به نی نی کوچولویی هات هست الان ماشاالله بزرگتر شدی. آقا کوچولو ٥/١ ساله شدی. واکسن زدی . وقتی میگم چیزی خطرناکه میگی : حطرداده؟ یا دست میزنی به رادیاتورها میگی : داغه؟ یا اینکه میگی: سرده؟ طلا . این روزا همش به فکر خونه ام که ساختش کی تموم میشه. دعام کن با دستهای کوچولوت که آخر غذا میگی آلایی شکر. ...
نویسنده :
مامان زهره
12:07